- پس خورد
- آنکه پس مانده غذای دیگران را میخورند، پس خورده یا باز مانده طعام و غذا و شراب سوء ر
معنی پس خورد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه پس مانده غذای دیگران را میخورند، پس خورده یا باز مانده طعام و غذا و شراب سوء ر
بازماندۀ خوراک که پس از خوردن غذا باقی بماند، پس مانده
رد کردن چیزی مراجعت دادن: کتابی که گرفته بود پس آورد
گذرواژه
بازمانده غذای دیگران را خوردن
فریب خوردن او، گول خوردن
شکم پرستی شکمویی شکم خوارگی پر خوراکی پر خواری گران خواری مقابل کم خوری
بسیار خوردن بیش از اندازه خوردن مقابل کم خوردن
شایسته موافق مناسب لایق سزاوار
بخل لئامت
پر چین پر آژنگ پر شکن
ریشی و جراحتی باشد که بیشتر در ملک بلخ بهم رسد و دیر خوب شود و گمان مردم آنست که از گزیدن پشه بهم میرسد قرحه بلخی
مراجعت دادن چیزی، رد کردن، پس دادن
دنبالعقباز پساز پی: اما آن ظلم که به پی آورد او در همدان بسنهء... رفت از همه سالها گذشته بود
طعامی که اول بار بر سفره خورند طعامی اندک که بر سبیل چاشنی خورند: جهان پیش خورد جوانیت باد، فزون از همه زندگانیت بادخ (نظامی)، قسمتی از مزد یا اجرت یا سهم محصول که پیش از موعد گرفته و صرف کرده باشند، پیشکی وسلم فروخته غله نارسیده و میوه ناپخته وامثال آن که پیشتر فروشند: گفتا (گفت که) فردا دهمت من سه بوس فرخی، امید به از پیش خورد. (فرخی)
خر زهره
ساییده شدن، لگدمال شدن، کنایه از فریب خوردن و دچار حساب سازی شدن
کمخوار، ممسک: (... و گفت اگر دنیا همه زر کنند و مومن را سر آنجا دهند همه در رضا او صرف کند و اگر یک دینار در دست کم خوردی کنی چاهی بکند و در آنجا کند)
ضربت دیده کتک خورده: آن لس خورده و سر شکسته ظالم است
وا خوردن، یا وا خورد نداشتن، نخورد نداشتن
پیش خور، برای مثال جهان پیش خورد جوانیت باد / فزون از همه زندگانیت باد (نظامی۵ - ۱۰۱۷)
بسیار خوارشکم پرست شکم خواره شکمو بنده شکم شکم پرور پر خوار پر خواره اکول بلع بلعه مقابل کم خور
بسیار زیرک و عاقل پر عقل پر شعور مقابل کم خرد
ممسک بخیل
دردهایی که پس از وضع حمل در زائو پدید میاید
گذرواژه